نویسنده : متن شرح دعای عظیم الشان صد صلوات محمد قبادی یکشنبه 28 مـهر 1392ساعت11:44 بازدید23152بار
ابن عبّاس رضى اللَّه عنـه روايت مىكند كه بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله داخل شدم ديدم كه حضرت خندان و بسيار خوشحال هستند. متن شرح دعای عظیم الشان صد صلوات عرض كردم: چه خبر هست فداى شما باد پدر و مادرم اى رسول خدا؟ بعد فرمودند: يا ابن عبّاس جبرئيل نزد من آمد درون حالى كه بـه دست او صحيفهاى بود كه درون آن دعائى از جهت كرامت من و از براى امّت من نوشته شده بود. متن شرح دعای عظیم الشان صد صلوات بعد جبرئيل گفت كه: يا محمّد اين را بگير و بخوان آنچه را كه درون اوست و آن را تعظيم نماى. بعد بدرستى كه اين گنجى از گنجهاى آخرت هست و اين دعائى هست كه خداى تعالى ...
و اين دعائى هست كه خداى تعالى بـه تو و به امّت تو اكرام نموده است. بعد گفتم: يا جبرئيل آن كدام است؟ بعد جبرئيل كه رحمت خدا بر او و بر همـه فرشتگان مقرّب باد گفت كه آن «سبحان«1» اللَّه العظيم [خ. ل.] و بحمده «2»» است. ابن طاوس گويد كه: مقدّم «3» مىدارم «4» اوّلا ذكر ثواب اين دعا را که تا «سبحان اللَّه العظيم» بعد مىگويم كه: حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: [اى جبرئيل] و چه چيز هست ثواب كسى كه اين دعا را بخواند؟ بعد جبرئيل گفت: يا محمّد مرا از ثوابى سؤال نمودهاى كه آن را نمىداند مگر خداى تعالى، متن شرح دعای عظیم الشان صد صلوات اگر همـه درياها مركب و درختها قلم و فرشتگان آسمانـها
______________________________
(1) از حضرت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله منقول هست كه هر كس «سبحان الله و بحمده» را درون وقت صبح صد بار و در وقت شام صد مرتبه بگويد، خداى تعالى همـه گناهان او را مىآمرزد و اگر چه مثل كف دريا باشد و از حضرت ابا عبد اللَّه امام جعفر صادق عليه السّلام مروى هست كه هر كس بگويد «سبحان الله و بحمده»، خداى تعالى از براى او سه هزار حسنـه مىنويسد و از او سه هزار سيئه محو مىنمايد و از براى او هزار درجه بالا مىبرد و از اين كلمـه مرغى درون بهشت خلق مىشود كه از براى او تسبيح مىكند و ثواب آن تسبيح از آن شخص هست «جامع الاخبار».
(2) يعنى تسبيح مىكنم تسبيح خدا را و حال آن كه متلبّسم بـه سپاس او. و اللَّه يعلم
(3) يعنى اوّلا ذكر ثواب و شرح اين قدر را يعنى ثواب «سبحان الله و بحمده» را مىنمايم، بعد آنچه بعد از اين همـه ثواب و شرح مذكور مىشود همين قدر هست و هر گاه ثواب اين تمام شود، چنانچه من بعد اشاره خواهد نمود بـه قولش كه گفته: «و اجر دعاى اوّلى تمام شد» درون ذكر و شرح دعاى ثانى شروع خواهد نمود يعنى از «سبحان الله العظيم که تا به آخر». و اللَّه يعلم
(4) يعنى ثواب «سبحان الله و بحمده» را.
نويسنده بگردند و ثواب اين را بـه قدر هزار برابر مدّت بقاء دنيا بنويسند، هر آينـه مركّب برطرف مىشود و قلمـها شكسته مىشود و به يكدهم از ثواب آن نمىرسند. اى محمد قسم بـه حقّ كسى كه ترا بـه راستى بـه پيغمبرى فرستاده هست كه نيست مردى و نـه زنى كه اين دعا را بخواند مگر آن كه خداى تعالى از براى او ثواب چهار تن از فرشتگان و چهار پيغمبر را بنويسد.
امّا پيغمبران بعد اوّلا ثواب تو را اى محمّد و ثواب عيسى و ثواب موسى و ثواب ابراهيم عليهم السّلام را و امّا فرشتگان بعد اوّلا ثواب مرا و ثواب اسرافيل و ثواب ميكائيل و ثواب عزرائيل را. اى محمّد هر مردى يا زنى كه اين دعا را درون مدّت عمر خود بيست مرتبه بخواند بعد به درستى كه خداى تعالى او را بـه آتش جهنم عذاب نمىكند و هر چند از گناهان او باشد مثل كف درياها و قطرههاى باران و عدد ستارهها و وزن عرش و كرسى و لوح و قلم و ريگ و موى و كرك و آفريدههاى بهشت و دوزخ كه خداى تعالى آن گناهان را مىآمرزد و از براى او بـه عوض هر گناهى هزار حسنـه مىنويسد. اى محمّد و اگر آن شخص را همّى يا غمّى يا آزارى يا بيمارى يا علّتى يا تشنگى يا ترسى باشد و اين دعا را سه مرتبه بخواند، خداى تعالى حاجت او را بر مىآورد و شخصى كه از شير يا از گرگ بترسد يا داخل شدن بر پادشاه ظالمى را اراده داشته باشد و اين دعا را بخواند، بعد خداى تبارك و تعالى از او هر بدى و مكروهى و آفتى را بـه حول و قوّت خود منع مىكند، كسى كه اين دعا را يك مرتبه درون جنگ بخواند خداى تعالى او را قوّت هفتاد كس از جماعت حربكنندگان را قوّت مىدهد و كسى كه اين دعا را بر درد سر يا درد شقيقه يا درد شكم يا بر آزار چشم يا بر گزيدن مارى يا عقربى بخواند خداى تعالى همـه آنـها را برطرف مىكند. اى محمّد كسى كه بـه اين دعا اعتقاد نياورد بعد او از من برى هست و كسى كه آن را انكار نمايد، بعد به درستى كه از او بركت و خير برطرف مىشود.
حسن بصرى «1» گفته كه: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله از براى امّت خود بعد از قرآن دعائى را نگذاردند كه بهتر از اين دعا باشد. و سفيان ثورى گفته كه: هر كس حرمت اين دعا را نشناسد بعد به درستى كه مشرف بر هلاك مىشود.
پس پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: اى جبرئيل از چه اين دعا بر همـه دعاها تفضيل داده شده است؟ جبرئيل عرض كرد: از جهت آن كه اسم اعظم خداى تعالى درون آن هست و كسى كه اين دعا را بخواند قوّت حافظه و شعور و علم و عمر و صحّت بدن او چندين برابر زياده مىگردد و خداى تعالى از او هفتاد آفت از آفات دنيا و هفتصد آفت از آفتهاى آخرت را دفع مىنمايد.
ذكر ثواب و شرح دعاء سابق تمام شد «2» اكنون درون ذكر ثواب و شرح دعاى ثانى شروع مىنمايم: بخش دوم اجر دعا از حضرت امير المؤمنين على بن ابى طالب صلوات اللَّه و سلامـه عليه از حضرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده هست آن كه فرمودند كه: جبرئيل عليه السّلام نازل شد درون حالى كه و در عقب مقام ابراهيم نماز مىكردم. بعد چون از نماز فارغ شدم از خداى تعالى براى امّت خود طلب آمرزش نمودم. بعد جبرئيل عليه السّلام گفت: اى محمّد ترا حريص بر امّت
______________________________
(1) مترجم گويد كه حسن بصرى و سفيان ثورى هر دو از علماى اهل سنّت و از سركردههاى صوفيهاند و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام هر دو را لعن كرده و سخن ايشان چندان اعتبارى ندارد، و ليكن شايد كه گاهى راست بگويند. الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ.
(2) يعنى سبحان الله العظيم که تا به آخر دعا.
خود مىبينم و حال آن كه خداى تعالى بـه بندگان خود رحيم است. بعد آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله بـه حضرت جبرئيل عليه السّلام فرمودند كه: اى برادر من تو دوست بر من و بر امّت من هستى، مرا دعائى تعليم نماى كه بعد از من بـه سبب آن دعا امتم مرا ياد كنند. بعد جبرئيل عليه السّلام گفت: اى محمّد وصيّت مىكنم ترا آن كه امّت خود را امر نمائى كه سه روز ايّام البيض «1» را روزه گيرند كه سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماهى است، و وصيّت مىكنم ترا آن كه امّت خود را امر نمائى كه درون اين سه روز اين دعاى شريف را بخوانند. بعد به درستى كه عرش را حمله آن بـه بركت اين دعا برداشتند و من بـه زمين نازل مىشوم و به آسمان بالا مىروم بـه بركت اين دعا و اين دعا بر درهاى بهشت و بر حجرهها و كنگرهها و بر منزلهاى آن نوشته شده هست و بـه بركت اين دعا درهاى بهشت گشوده مىشود و به سبب اين خلايق درون روز قيامت بـه امر خدا محشور مىشوند و كسى كه از امّت تو اين دعا را بخواند، خداى تعالى عذاب قبر را از او برطرف مىكند و او را از فزع اكبر و از آفتهاى دنيا و آخرت نگاه مىدارد، و كسى كه آن را بخواند خداى تعالى او را از عذاب آتش نجات مىدهد، بعد بعد از آن پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله جبرئيل را از ثواب اين دعا سؤال نمودند. بعد جبرئيل عليه السّلام عرض كرد: يا محمّد هر آينـه بـه تحقيق كه مرا از چيزى سؤال نمودهاى كه بر وصف آن قادر نيستم و اندازه او را بـه غير از خدا نمىداند؛ اى محمّد اگر درختهاى دنيا قلم و درياها مركّب و همـه خلايق نويسنده بگردند بر نوشتن ثواب قارى اين دعا قدرت ندارند و بندهاى اين دعا را نمىخواند و حال آن كه اراده نموده باشد آزادى را مگر آن كه خداى تعالى او را آزاد مىگرداند و او را از قيد بندگى خلاص مىكند و اين را مغمومى نمىخواند مگر آن كه خداى تعالى غم و اندوه او را برطرف نمايد و نمىخواند بـه اين دعا خداى را طلبكننده حاجتى مگر آن كه خداى عزّ و جلّ حاجت او را درون دنيا و آخرت ان شاء اللَّه برآورد و او را از مرگ ناگهانى و هول قبر و فقر درون دنيا نگاه مىدارد و خداى تبارك و تعالى بـه او اذن درون شفاعت را درون قيامت عطا مىنمايد درون حالى كه روى او خندان باشد و خداى تعالى او را بـه بركت اين دعا درون دار السّلام «2» داخل مىكند و او را درون غرفههاى بهشت ساكن مىگرداند و او را از حلّههاى جنّت مىپوشاند كه كهنـه نمىشوند و كسى كه روزه گيرد و اين دعا را بخواند خداى عزّ و جلّ مىنويسد از براى او مثل ثواب جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل و ابراهيم خليل و موسى كليم و عيسى و محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين. بعد پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: هر آينـه بـه تحقيق كه تعجّب نمودم از بسيارى آنچه جبرئيل از ثواب از براى خواننده اين دعا ذكر نمود. بعد از آن جبرئيل عرض كرد: اى محمّد احدى از امّت تو نيست كه اين دعا را درون مدّت عمر خود يك مرتبه بخواند مگر آن كه خداى تعالى او را روز قيامت محشور مىكند و حال آن كه روى او چون ماه شب بدر مىدرخشد. بعد مردمان پرسند كه اين كيست؟ آيا اين شخص پيغمبر است؟ بعد ملائكه گويند كه: پيغمبر و نـه فرشته نيست بلكه او بندهاى از بندگان خدا هست از فرزندان آدم كه درون مدّت عمر خود يك مرتبه اين دعا را خوانده هست و خداى عزّ و جلّ بـه او اين كرامت را بخشيده است.
پس جبرئيل بـه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد: اى محمّد كسى كه پنج مرتبه اين دعا را بخواند درون روز قيامت محشور خواهد شد و حال آن كه من بر قبر او ايستاده باشم و براقى از بهشت با من خواهد بود و ايستاده خواهم بود که تا وقتى كه آن
______________________________
(1) اين سه روز را ايام بيض گويند از جهت آن كه تمام روز و شب آنـها سفيد و روشن است، روز آنـها بـه سبب آفتاب و شب آنـها بـه سبب ماه چه از اوّل شب که تا به وقت صبح، ماه طالع است. و اللَّه يعلم
(2) بهشت را دار السّلام گويند از جهت آن كه ساكنان آن از تكليفات و آزارها و تعبها و عقوبتها بـه سلامت هستند يا از جهت آن كه ملائكه اهل آن را سلام و سپاس مىنمايد.
و اللَّه يعلم
شخص بر براق سوار شود و از آن پائين نمىآيد مگر درون دار النعيم دائمى و از براى او حسابى نخواهد بود «1» و درون بهشت همسايه ابراهيم عليه السّلام و در جوار محمّد صلّى اللَّه عليه و آله خواهد بود و من از براى خواننده اين دعا از مرد و زن ضامنم آن كه خداى تعالى او را عذاب ننمايد و هر چند گناهان او بيشتر از كف درياها و قطرههاى باران و برگ درختان و عدد مردمان از اهل بهشت و دوزخ باشد و آن كه خداى عزّ و جلّ امر نمايد از براى آن شخص ثواب يك حجّ و يك عمره مقبول بنويسند.
اى محمّد كسى كه را درون وقت خواب پنج مرتبه اين دعا را با وضو قرائت نمايد بعد به درستى كه ترا درون خواب مىبيند و تو او را بـه بهشت بشارت خواهى داد و كسى كه گرسنـه يا تشنـه باشد و چيزى را نيابد كه بخورد و نـه آنچه را كه بياشامد يا آن كه بيمار باشد و اين دعا را بخواند بعد به درستى كه خداى بـه بركت اين دعا از او برطرف مىنمايد آنچه را كه درون اوست و او را چيزى مىدهد كه بخورد و بياشامد و از براى او مطالب دنيا و آخرت او را برمىآورد و كسى كه از او چيزى دزديده شود يا از او غلامى بگريزد بعد برخيزد و وضو سازد و دو ركعت يا چهار ركعت نماز گذارد و در هر ركعت سوره حمد يك بار و سوره اخلاص دو مرتبه بخواند، بعد بعد از سلام اين دعا را بخواند و آن صحيفه را كه اين دعا درون آن نوشته شده باشد پيش روى خود يا درون زير سر خود بگذارد، بعد بدرستى كه خداى تعالى مشرق و مغرب را جمع مىكند و آن غلام گريخته را بـه بركت اين دعا بر مىگرداند ان شاء اللَّه تعالى و اگر از دشمنى بترسد بعد اين دعا را بر خود بخواند خداى تعالى او را درون پناهى محكم مىگرداند و دشمن بر او قدرت نمىيابد و بندهاى نيست كه اين را بخواند و بر او قرضى باشد مگر آن كه خداى تعالى قرض او را ادا نمايد و از براى او شخصى را ميسّر گرداند كه قرض او را ادا نمايد ان شاء اللَّه و كسى كه اين دعا را بر بيمارى بخواند خداى تعالى آن بيمار را بـه بركت اين دعا شفا مىدهد. بعد اگر بنده مؤمنى كه بـه خداى عزّ و جلّ اخلاص داشته باشد، اين را بر كوهى بخواند هر آينـه آن كوه بـه اذن خدا حركت مىكند و كسى كه بـه نيّتى خالص اين را بر آب بخواند هر آينـه آن آب يخ مىزند و تعجّب مكن از اين فضيلتهائى كه درون شأن اين دعا ذكر شد، بعد به درستى كه درون اين دعا اسم اعظم خداى تعالى هست و بدرستى كه هر گاه اين دعا را قارى بخواند و آن را ملائكه و جنّ و انس بشنوند بعد از براى خواننده آن دعا مىكنند و خداى تعالى دعاى ايشان را مستجاب مىگرداند و همـه اينـها كه مذكور شد بـه بركت خداى تعالى و به بركت اين دعاست و به درستى شخصى كه بـه خدا و رسول او و به اين دعا ايمان آورده باشد، بايد كه چيزى را بـه خاطر نگذراند و در دل خود بـه سبب آنچه درون شأن اين دعا ذكر نموده شد، شكى نيندازد، بـه درستى كه خداى تعالى كسى را كه مىخواهد بدون اندازهاى روزى مىگرداند و كسى كه اين دعا را بخواند و ياد گيرد و بنويسد بعد بايد كه بـه اين بر احدى از مسلمانان بخل نورزد. و حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: من اين دعا را درون جنگى نخواندم مگر آن كه من درون آن جنگ بـه بركت اين دعا بر دشمنان خود ظفر يافتم و آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: شخصى كه اين دعا را بخواند بـه او نور اولياء درون روى او عطا كرده مىشود و از براى او هر امر دشوارى آسان مىگردند و براى او هر امر آسانى ميسّر مىشود. و حسن بصرى گفته كه: هر آينـه بـه تحقيق كه درون فضل اين دعا چيزهايى را شنيدهام كه قادر نيستم آنها را وصف نمايم و اگر كسى آن را بخواند و پاى خود را بـه زمين بزند هر آينـه زمين حركت مىكند. و سفيان ثورى گفته كه ويل و واى بر كسى كه حقّ اين دعا را نشناسد. بعد بدرستى شخصى كه حقّ و
______________________________
(1) يعنى حساب روز قيامت بلكه بىحساب داخل بهشت خواهد شد، يعنى خداى تعالى حقوق خود را خواهد بخشيد و امّا حقوق الناس بعد شك نيست كه مؤاخذه و حساب خواهد شد و ممكن هست كه حقوق الناس را نيز خداى تعالى ببخشد بـه اين نحو كه صاحبان حقوق را بـه سبب نعمتهاى بسيار بـه ايشان راضى نمايد كه ايشان نيز حقّهاى خود را بـه آن شخص ببخشند بعد بعد از آن بىحساب بـه بهشت رود. و اللَّه يعلم
حرمت اين را بشناسد، خداى تعالى او را از هر سختى نگاه مىدارد [و اگر قرض دارى آن را بخواند، خداوند قرض او را ادا نمايد] و براى او همـه امرها را آسان مىگرداند و او را از هر مكروهى نگاه مىدارد و از او هر بدى را برطرف مىنمايد و او را از هر بيمارى و علّتى نجات مىدهد و همّ و غمّ را از او زايل مىگرداند. بعد اين دعا را ياد بگيريد و ياد بدهيد بعد بدرستى كه درون اين دعا خير بسيار است. ابن طاوس گويد: و اين دعا دعاى ثانى درون اين كتاب هست و آن «1» دعا اين است: تسبيح مىكنم تسبيح «2» خدايى كه بزرگ هست و متلبّسم بـه حمد او منزه هست خدا تعجب مىكنم «3» از خدائى كه چه چيز او را مالك گردانيده [و تعجب مىكنم از پادشاهى كه چه چيز توانا نموده هست او را] و منزه هست او و تعجب هست از بسيار قادرى كه او را چيز بزرگ كرده او را و منزه هست خدا و تعجب مىكنم از بزرگى كه چه چيز او را جليل نموده و منزه هست او و تعجب هست از بزرگى كه چه چيز او را شريف نموده و منزه هست خدا و تعجب هست از شريفى كه او را چه چيز مـهربان نموده و تعجب هست از مـهربانى كه چه چيز او را عزيز نموده و تعجب مىكنم از عزيزى كه چه چيز او را بزرگ نموده و تعجب مىنمايم از بزرگى كه چه چيز او را هميشگى نموده و تعجب هست از دائمى كه چه چيز او را بلند نموده و تعجّب هست از بلند مرتبهاى كه چه چيز او را رفعت داده و تعجب مىنمايم از رفيعى كه چه چيز او را حسن داده و تعجب هست از نيكوئى كه چه چيز او را نورانى گردانيده و تعجب هست از روشنى كه چه چيز او را ظاهر كرده هست و تعجب هست از ظاهرى كه چه چيز او را پنـهان نموده و تعجب از پنـهانى كه چه چيز او را دانا نموده و تعجب هست از دانائى كه چه چيز او را خبردار گردانيد و تعجب هست از خبردارى كه چه چيز او را كريم نموده و تعجب هست از بخشندهاى كه چه چيز او را مـهربان نموده «4» و تعجب هست از مـهربانى كه چه چيز او را بينا گردانيده هست و تعجب هست از بينائى كه چه چيز او را شنوا نموده هست و تعجب هست از شنوائى كه چه چيز او
______________________________
(1) اين دعا بـه دعاى صحيفه مشـهور است، از جهت آن كه جبرئيل عليه السلام آن را بر صحيفهاى نوشته بر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل نمود چنانچه درون شرح دعاى سابق مذكور شد. و اللَّه يعلم
(2) تسبيح بـه معنى منزّه نمودن و پاكيزه گردانيدن هست و مراد اعتقاد داشتن و اظهار نمودن هست به آن كه خداى تعالى درون ذات و صفات و افعال از نقصها و عيبها پاكيزه هست و چون بنده نسبت تسبيح كردن را بـه خود داد چنانچه گفت سبحان الله يعنى تسبيح مىكنم خدا را تسبيح كردنى خوف اين هست كه مبادا درون اين نسبت عجبى و شادى روى نمايد كه من مصدر چنين امرى و عبادتى عظيم گرديدم بنا بر اين تدارك و بازيافت آن نموده مىگويد كه «و بحمده» يعنى من متلبّسم بـه حمد او يعنى حمد و سپاس او را لباس خود گردانيدهام بر اين كه مرا از اهل تسبيحكنندگان خود و قابل عبادت خود گردانيد و توفيق اين را بـه من داده. و اللَّه يعلم
(3) «سبحانـه من إله ما أقدره» يعنى تعجب مىكنم يا آن كه محلّ تعجب هست از خدايى كه درون ذات و در صفات او چه چيز هست كه منشأ شده هست و سبب گشته از براى قدرت و توانائى او. حاصل معنى آن كه از قدرت و توانائى او تعجب مىنمايم از جهت آن كه احدى آن را ادراك نمىتواند نمود و به آن قدرت كسى نمىتواند رسيد، محلّ تعجب بسيار هست و همچنين هست فقرات ديگر که تا به آخر دعا. و كلمـه «سبحان الله» درون اصل بـه معنى تنزيه و تقديس هست يعنى منزّه هست خداى تعالى يا آن كه تسبيح مىكنم خدا را و در اين فقرات دعا كنايه از تعجّب هست چه هر گاه انسان از چيزى تعجّب مىكند مىگويد «سبحان الله» چنانچه ترجمـه بـه آن شده. و اللَّه يعلم بحقايق الامور
(4) لطف بـه معنى مـهربانى و علم بـه امور پنـهان و لطيف آمده هست و لطافت درون اصل بـه معنى مقابل كثافت است.
را نگاهدارنده گردانيده و تعجب هست از نگاهدارندهاى كه چه چيز او را توانگر گردانيده و تعجب هست از توانگرى كه چه چيز او را صاحب عطا نموده و تعجب هست از دهندهاى كه چه چيز او را بىنياز گردانيده و تعجب هست از بىنيازى كه چه چيز او را صاحب بخشش نموده و تعجب هست از بخشندهاى كه چه چيز او را وسعت داده و تعجب هست از رزق دهندهاى كه چه چيز او را صاحب بخشش نموده و تعجب هست از صاحب بخششى كه چه چيز او را صاحب احسان نموده و تعجب هست از صاحب عطيهاى كه چه چيز او را منعم گردانيده و تعجب هست از نعمت دهندهاى كه چه چيز او را ستوده گردانيده و تعجب هست از ستودهاى كه چه چيز او را رحيم گردانيده و تعجب هست از رحمكنندهاى كه چه چيز او را سخت گردانيده و تعجب هست از سختگيرى كه چه چيز او را قوّت داده و تعجب هست از صاحب قوّتى كه چه چيز او را حليم نموده [او را حكيم گردانيده] و تعجب هست از حلمكنندهاى [حكيمى] كه چه چيز او را صاحب قهر نموده و تعجب هست از صاحب قهرى كه او را چه بر پاى داشته و تعجب هست از بخود برپائى كه [چه چيز او را حمد كرده و تعجب هست از حمد شدهاى] كه چه چيز او را هميشگى نموده و تعجب هست از هميشـهاى [كه او را چه باقى داشته و تعجب هست از باقىاى] كه چه چيز او را بىهمتا نموده و تعجب هست از بىهمتائى كه چه چيز او را يكتا نموده و تعجب هست از يكتائى كه چه چيز او را مقصود و بىنياز گردانيده و تعجب هست از بىنيازى كه چه چيز او را صاحب ملك نموده و تعجب هست از مالكى كه چه چيز او را صاحب اختيار نموده و تعجب هست از صاحب اختيارى كه چه چيز او را بزرگ نموده و تعجب هست از بزرگى كه چه چيز او را كامل و تمام نموده و تعجب هست از كاملى كه چه چيز او را تمام نموده و تعجب هست از تمامى كه چه چيز او را نيكو گردانيده و تعجب هست از نيكوئى كه چه چيز او را صاحب فخر نموده و تعجب هست از فخركنندهاى كه چه چيز او را «1» دور ساخته و تعجب هست از دورى كه چه چيز او را نزديك ساخته و تعجب هست از نزديكى كه چه چيز او را غالب و قوى گردانيده و تعجب هست از غلبهكنندهاى كه چه چيز او را مسلّط نموده و تعجب هست از مسلّطى كه چه چيز او را عفوكننده نموده و تعجب هست از عفوكنندهاى كه چه چيز او را احسانكننده كرده و تعجب هست از احسانكنندهاى كه چه چيز او را نيكوكار نموده و تعجب هست از نيكوكارى كه چه چيز او را قبول توبهكننده نموده «2»
______________________________
(1) از آن كه كسى ادراك آن تواند نمود.
(2) يعنى درون ذات و صفات خداى تعالى چه چيز هست كه سبب گشته بـه اين كه توبه بندگان را قبول مىكند و از تقصير ايشان درون مىگذرد. و اللَّه يعلم
و تعجب هست از قبول توبهكنندهاى كه چه چيز او را جزا دهنده نموده و تعجب هست از جزا دهندهاى كه چه چيز او را صاحب مغفرت نموده و تعجب هست از آمرزندهاى كه چه چيزى او را بزرگ نموده هست و تعجب هست از بزرگى كه چه چيز او را صاحب جبروت نموده و تعجب هست از صاحب جبروتى كه چه چيز او را جزا دهنده نموده و تعجب هست از جزا دهندهاى كه چه چيز او را حاكم گردانيده و تعجب هست از حكمكنندهاى كه چه چيز حكم او را ممضى نموده «1» و تعجب هست از حاكمى كه چه چيز جارى نموده امر او را و تعجب هست از جارى درون حكمى كه چه صفت صاحب رحم نموده او را و تعجب هست از رحمكنندهاى كه چه صفت خلقكننده گردانيده او را و تعجّب هست از خلقكنندهاى كه چه چيز او را صاحب غلبه نموده تعجب هست از غلبه نمايندهاى كه چه امر او را صاحب مملكت نموده و تعجب هست از صاحب مملكتى كه چه صفت او را صاحب قدرت نموده و تعجب هست از توانائى كه چه چيز او را بلند مرتبه نموده و تعجب هست از بلند مرتبهاى كه چه صفت او را شريف گردانيده و تعجب هست از صاحب شرفى كه چه امر او را رزق دهنده گردانيده و تعجب هست از روزى دهندهاى كه چه چيز او را نگاه دارنده رزق او را «2»و تعجب هست از نگاه دارنده رزقى كه چه چيز او را روزى بخشنده نموده و تعجب هست از روزى گسترانندهاى كه چه چيز راهنما گردانيده او را و تعجب هست از راهنمائى كه چه چيز او را راستگوى نموده و تعجب هست از راستگوئى كه چه چيز او را ظاهر گرانيده و تعجب هست از ظاهرى كه چه چيز منزّه از عيبها نموده او را و تعجب هست از منزّهى كه چه چيز او را پاكيزه [ظاهر] نموده و تعجب هست از پاكيزهاى [آشكارى] كه چه چيز او را پاك نموده و تعجب هست از پاكى كه چه چيز باقى داشته او را و تعجب هست از باقىاى كه «3» چه چيز او را اعادهكننده نموده و تعجب هست از اعادهكنندهاى كه چه چيز او را خلقكننده نموده و تعجب هست از خلقكنندهاى [كه چه چيز او را نگاهدارنده نموده و تعجب هست از نگاهدارندهاى كه چه چيز او را يارى كرده و تعجب هست از يارىكنندهاى] كه چه چيز او را صاحب بخشش كرده و تعجب هست از بسيار بخشندهاى كه چه چيز او را توبه قبولكننده نموده و
______________________________
(1) حاصل معنى آن كه تعجب از حاكمى كه حكم او چه ممضى است.
(2) يعنى تعجب هست از فراخى و توسعه دهنده روزى بـه بعضى از مردم كه خواهد و نگاهدارنده و تنگ نماينده روزى بر بعضى ديگر و اين كنايه از كمال قدرت خداى تعالى هست چنانچه وارد شده كه خداى تعالى خافض و رافع هست و معزّ و مذلّ هست يعنى كسى را كه خواهد بعد مرتبه مىكند و شخصى را كه اراده نمايد بلند مرتبه مىنمايد و عزيز مىنمايد هر كه را خواهد و خوار مىنمايد آن كه را خواهد حاصل معنى آن كه و تعجب هست از كمال قدرت خداى تعالى. و اللَّه يعلم
(3) يعنى تعجب هست از باقى كه بـه چه چيز مخلوقات را بعد از معدوم شدن آنـها جهت حساب و عقوبت درون روز قيامت اعاده مىكند- و اللَّه يعلم- حاصل مضمون آن كه تعجّب هست از پاكى كه چه باقى و دايمى است.
تعجب هست از توبه قبولكنندهاى كه چه چيز او را صاحب كرم نموده و تعجب هست از صاحب كرمى كه چه چيز او را يارىكننده [بينا] نموده و تعجب هست از يارىكنندهاى [بينائى] كه چه چيز او را سالم گردانيده و تعجب هست از سالمى «1» كه چه چيز او را شفا دهنده نموده و تعجب هست از شفا دهندهاى كه چه چيز او را خلاصكننده نموده و تعجب هست از نجات دهندهاى كه چه چيز نيكوكار نموده او را و تعجب هست از نيكوكارى كه چه چيز او را طلبكننده «2» نموده و تعجب هست از طلبكنندهاى كه چه چيز او را صاحب ادراك نموده و تعجب هست از ادراككنندهاى كه چه چيز او را قوى گردانيده و تعجب هست از صاحب قوّتى كه چه چيز او را مـهربان كرده و تعجب هست از مـهربانى كه چه چيز عادل نموده و تعجب هست از عادلى كه چه چيز امر او را محكم نموده و تعجب هست از محكمكنندهاى كه چه چيز او را داناى با تدبير نموده و تعجب هست از حكيمى كه چه چيز او را كفيل و ضامن گردانيده «3» و تعجب هست از ضامنى كه چه چيز او را دانا گردانيده [و تعجب هست از دانايى كه چه چيز او را با ستايش نموده خ. ل.- و تعجب هست از دانايى كه چه چيز او را با رابطه كرده هست و تعجب هست از با رابطهاى كه چه چيز او را كافى كرده هست و تعجب هست از كافىاى كه چه چيز او را حسابكننده قرار داده و تعجب هست از حسابكنندهاى كه چه چيز او را تام و كامل كرده و تعجب هست از تام و كاملى كه چه چيزى او را قديمى گردانيده] و او را تسبيح مىكنم تسبيح كردنى اوست خداى بزرگ و متلبّسم بـه سپاس او و همـه حمد از براى خداست و معبودى مگر خدا نيست و خدا بزرگتر هست از آنكه بوصف درآيد و از براى خداست حمد و نيست حركتى و نـه توانائى مگر بخداى بلند مرتبه بزرگ دفعكننده هر بلائى. و اوست كافى مرا و نيكو معتمد هست او.
[سفيان ثورى گفته كه صح.] واى بر كسى «4» كه قدر و حرمت اين دعا را نشناسد. بعد بدرستى كسى كه حقّ اين دعا را بداند و حرمت آن را نگاه دارد خداى تعالى او را از هر سختى و دشوارى و بيمارى و غم بـه بركت اين دعا نگاه مىدارد. اين دعا را بعد ياد بگيريد و تعليم نمائيد، بعد در اين دعا هست بركت و خير بسيار درون دنيا و آخرت ان شاء اللَّه تعالى.
______________________________
(1) يعنى سالم هست از نقصها و عيبها يا آن كه مر مخلوقات را سلامتى دهنده است. و اللَّه يعلم
(2) يعنى طلبكننده هست دوستان خود را جهت ثواب و دشمنان خود را جهت عقاب نمودن. و اللَّه يعلم
(3) يعنى از كسى كه ضامن و متكلف هست رزقهاى مخلوقات را.
(4) ظاهر آن هست كه اين فقره زياد باشد زيرا كه پيش از ذكر دعا نيز مذكور شده هست و ليكن چون درون نسخههاى صحيح بود لهذا ترجمـه نموده اعاده آن نموده. و اللَّه يعلم
دعای کرامت امت مسلمان
سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَهُ مِنْ إِلَهٍ مَا أَمْلَكَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَلِيكٍ مَا أَقْدَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَدِيرٍ مَا أَعْظَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَظِيمٍ مَا أَجَلَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ جَلِيلٍ مَا أَمْجَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَاجِدٍ مَا أَرْأَفَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَءُوفٍ مَا أَعَزَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ
عَزِيزٍ مَا أَكْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ كَبِيرٍ مَا أَقْدَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَدِيمٍ مَا أَعْلَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَالٍ مَا أَسْنَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَنِيٍّ مَا
أَبْهَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَهِيٍّ مَا أَنْوَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُنِيرٍ مَا أَظْهَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ ظَاهِرٍ مَا أَخْفَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ خَفِيٍّ مَا أَعْلَمَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ عَلِيمٍ مَا أَخْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ خَبِيرٍ مَا أَكْرَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ كَرِيمٍ مَا أَلْطَفَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ لَطِيفٍ مَا أَبْصَرَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ بَصِيرٍ مَا أَسْمَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَمِيعٍ مَا أَحْفَظَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَفِيظٍ مَا أَمْلَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَلِيٍّ مَا أَوْفَاهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ وَفِيٍّ مَا أَغْنَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ غَنِيٍّ مَا أَعْطَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُعْطٍ مَا أَوْسَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَاسِعٍ مَا أَجْوَدَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ جَوَادٍ مَا أَفْضَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُفْضِلٍ مَا أَنْعَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُنْعِمٍ مَا أَسْيَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَيِّدٍ مَا أَرْحَمَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ رَحِيمٍ مَا أَشَدَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَدِيدٍ مَا أَقْوَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَوِيٍّ مَا أَحْكَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَكِيمٍ مَا أَبْطَشَهُ وَ سُبْحَانَهُ
مِنْ بَاطِشٍ مَا أَقْوَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَيُّومٍ مَا أَحْمَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَمِيدٍ مَا أَدْوَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ دَائِمٍ مَا أَبْقَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَاقٍ
مَا أَفْرَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ فَرْدٍ مَا أَوْحَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَاحِدٍ مَا أَصْمَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ صَمَدٍ مَا أَمْلَكَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَالِكٍ مَا أَوْلَاهُ
وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَلِيٍّ مَا أَعْظَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَظِيمٍ مَا أَكْمَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ كَامِلٍ مَا أَتَمَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ تَامٍ مَا أَعْجَبَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ عَجِيبٍ مَا أَفْخَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ فَاخِرٍ مَا أَبْعَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَعِيدٍ مَا أَقْرَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَرِيبٍ مَا أَمْنَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ
مِنْ مَانِعٍ مَا أَغْلَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ غَالِبٍ مَا أَعْفَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَفُوٍّ مَا أَحْسَنَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُحْسِنٍ مَا أَجْمَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ
جَمِيلٍ مَا أَقْبَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَابِلٍ مَا أَشْكَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَكُورٍ مَا أَغْفَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ غَفُورٍ مَا أَكْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ كَبِيرٍ
مَا أَجْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ جَبَّارٍ مَا أَدْيَنَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ دَيَّانٍ مَا أَقْضَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَاضٍ مَا أَمْضَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَاضٍ مَا
أَنْفَذَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ نَافِذٍ مَا أَرْحَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَحِيمٍ مَا أَخْلَقَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ خَالِقٍ مَا أَقْهَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَاهِرٍ مَا أَمْلَكَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ مَلِيكٍ مَا أَقْدَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَادِرٍ مَا أَرْفَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَفِيعٍ مَا أَشْرَفَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَرِيفٍ مَا أَرْزَقَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ رَازِقٍ مَا أَقْبَضَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَابِضٍ مَا أَبْسَطَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَاسِطٍ مَا أَهْدَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ هَادٍ مَا أَصْدَقَهُ وَ
سُبْحَانَهُ مِنْ صَادِقٍ مَا أَبْدَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَادِئٍ مَا أَقْدَسَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قُدُّوسٍ مَا أَظْهَرَهُ [مَا أَطْهَرَهُ] وَ سُبْحَانَهُ مِنْ ظَاهِرٍ
[مِنْ طَاهِرٍ] مَا أَزْكَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ زَكِيٍّ مَا أَبْقَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَاقٍ مَا أَعْوَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَوَّادٍ [مُعِيدٍ] مَا أَفْطَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ
مِنْ فَاطِرٍ مَا أَرْعَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَاعٍ مَا أَعْوَنَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُعِينٍ مَا أَوْهَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَهَّابٍ مَا أَتْوَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ
تَوَّابٍ مَا أَسْخَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَخِيٍّ مَا أَبْصَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَصِيرٍ مَا أَسْلَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَلِيمٍ مَا أَشْفَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ
شَافٍ مَا أَنْجَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُنْجٍ مَا أَبَرَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَارٍّ مَا أَطْلَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ طَالِبٍ مَا أَدْرَكَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُدْرِكٍ مَا
أَشَدَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَدِيدٍ مَا أَعْطَفَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُتَعَطِّفٍ مَا أَعْدَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَادِلٍ مَا أَتْقَنَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُتْقِنٍ مَا
أَحْكَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَكِيمٍ مَا أَكْفَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ كَفِيلٍ مَا أَشْهَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَهِيدٍ مَا أَحْمَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْعَظِيمُ وَ
بِحَمْدِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ دَافِعِ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَ هُوَ حَسْبِي وَ
نِعْمَ الْوَكِيل
کتاب مـهج الدعوات و منـهج العنایـات سید بن طاووس (ره)
[دعای سریع الاجابه و مستجاب متن شرح دعای عظیم الشان صد صلوات]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 12 Aug 2018 03:10:00 +0000